ماهی ایران در آبِ گلآلودِ چین و امریکا
تحلیل اقتصادی
ماهی ایران در آبِ گلآلودِ چین و امریکا

چین و امریکا تقریباً یک سال است که درگیر یک جنگ تجاری-اقتصادی تمام عیار با یکدیگر هستند. این جنگ از 6 ژوئیهی 2018، درست زمانی که ترامپ 34 میلیارد دلار تعرفهی گمرکی بر واردات کالاهای چینی اعمال کرد، آغاز شد. اخیراً نیز علیرغم مذاکرات چین-امریکا، با وضع عوارض 25 درصدی بر 200 میلیارد دلار کالاهای چینی توسط آمریکا، این جنگ شدیدتر نیز شده است. چین نیز با اقداماتی مشابه، این حملهی اقتصادی امریکاییها را بیپاسخ نگذاشته است. وضع تعرفه بر کالاهای طرف مقابل، اقدامی است که با تاثیر منفی بر صادرات کشور رقیب، منجر به کاهش رشد اقتصادی آنها میشود. آیا این جنگ تجاری-اقتصادی میان دو قدرت اقتصادیِ امریکا و چین، در شرایط تحریمی ایران میتواند به سود اقتصاد ایران باشد!؟
تسهیل صادرات نفت ایران
بخواهیم یا نخواهیم، نفت نقش مهمی را در اقتصاد جهانی و اقتصاد ایران بازی میکند. به همین خاطر بود که اوباما، در سال 2015 به توقف 40 سالهی صادرات نفت امریکا خاتمه داد و از آن روز به بعد، تولید و صادرات نفت خام امریکا به طور روزافزون زیاد شده است. امریکا امروز، به طور معمول بیش از سه میلیون بشکه نفت خام در روز صادر می کند. از سوی دیگر چین نیز از بزرگترین واردکنندگان نفت است. بر اساس آمارِ ادارهی اطلاعات انرژی امریکا، در نیمهی اول 2018 چین با میانگین 377 هزار بشکه در روز بزرگترین واردکنندهی نفت امریکا بود. این در حالی است که با اوج گرفتنِ جنگ تجاری بین چین و امریکا، در 6 ماهه منتهی به فوریه، این رقم به 41 هزار بشکه در روز کاهش یافته است.
علاوه بر امریکا، ایران نیز صادرکنندهی نفت به چین است. چند ماهِ منتهی به لغو معافیت خرید نفت از ایران، چین از ایران 754 هزار بشکه نفت وارد میکرده است. پس از لغو معافیتها، رسانههای همسو با امریکا (مثل بیبیسی و دویچهوله) سعی داشتند اینطور القاء کنند که صادرات نفت ایران به چین بسیار کاهش یافته است! در حالی که تنها در یک مورد و توسط یک نفتکش، 130 هزار تن (معادل تقریباً 950 هزار بشکه) نفت از ایران در یک مخزن ذخیره نزدیک شهر ژوسان چین تخلیه شده است. این اتفاق حتی مورد اعتراض وزارت خارجهی امریکا نیز واقع شد. اما امریکاییها باید بپذیرند که چین به نفت نیاز دارد و ترجیح میدهد در این جنگ تجاری، نفتش را از ایران تامین کند! آمارها در چنین شرایطی، دقیق نیستند اما واقعیت نشان میدهد همانطور که رهبر معظم انقلاب اشاره کرد، ایران میتواند هر میزانی که میخواهد، نفت بفروشد.
تهدید چین، کارگر نمیافتد!
در شرایطی که امریکا انتظار داشت بتواند فروش نفت ایران را به صفر برساند، جنگ تجاری چین-امریکا باعث شد اتفاقاً صادرات نفت امریکا نیز تحدید شود. اما موضوع، تنها نفت نیست. به طور کلی مکانیزم اثرگذاری تحریمها بدین صورت است که امریکا به کشورهای مختلف هشدار میدهد، اگر با ایران ارتباط داشته باشند، دیگر نمیتوانند با امریکا مراودات اقتصادی داشته باشند. این تهدید در مورد اروپاییهای به راحتی کارگر میافتد. چون کشورهای اروپایی به تنهایی نمیتوانند روی اقتصاد امریکا اثر منفی داشته باشند. بنابراین مجبورند از مزایای ارتباط اقتصادی با ایران به خاطر حفظ مزایای ارتباط اقتصادیشان با امریکا بگذرند. اما آیا امریکا در مورد چین هم میتواند این تهدید را عملی کند!؟
در مورد چین، کار آسان نیست! چرا که در حالت عادی، امریکا اگر ارتباط خود با چین را قطع کند، به خاطر حجم بالای اقتصاد چین، خودِ امریکا بیشتر زیان خواهد دید. همین حالا، کشاورزان امریکایی که از بزرگترین هواداران انتخاباتی ترامپ بودهاند، از جنگ تجاری چین و امریکا بسیار ضربه دیدهاند و خبرگزاری رویترز میگوید اعتراضاتشان باعث شده تا دولت امریکا تا کنون 15 میلیارد دلار به کشاورزان خسارت دیده از این جنگ تجاری، خسارت بپردازد. اگر امریکا بخواهد به بهانهی ارتباط چین با ایران، بیش از این با چین وارد جنگ تجاری شود، طبعاً خسارات جبرانناپذیری را متحمل خواهد شد. در این میان، ترامپ چون برای انتخابات 2020 نیز به آرای هواداران خود نیاز دارد، نمیتواند دست از پا خطا کند.
کاهش هزینهی ارتباط با ایران
بنابراین در شرایط عادی نیز امریکا نمیتواند با تهدید، چین را مجبور به تغییر رفتارهای جدی کند. این موضوع، امروز که به واسطهی جنگ تجاری چین-امریکا، ارتباط اقتصادی دو کشور نیز تا جایی که امکان داشت کاهش پیدا کرده، تقریباً بسیار جدیتر شده است؛ چرا که امروز چین برای ارتباط با ایران، باید هزینهای به مراتب کمتر از دوران پیش از جنگ تجاری با امریکا پرداخت کند و پرداخت این هزینه میارزد؛ چرا که ایران نیز در این شرایط به مشتریان خود، تخفیفهایی میدهد تا بتواند میزان فروش نفت خود را حفظ کند. با این توضیحات، به نظر میرسد جنگ تجاری چین و امریکا برای ایران –آن هم در شرایط تحریمی کنونی- یک ظرفیت قابل توجه است. ظرفیتی که اگر با هوشمندی وزارت خارجه از ابتدای دولت یازدهم همراه میشد -و به جای نگاه به غرب، توجه به ظرفیتهای شرق محور قرار میگرفت-، میتوانست محملی برای کسب منافع چند برابر برای ایران باشد.
نویسنده:دانیال داودی
short link :
https://mazandaran.basijasatid.ir/node/2613
افزودن دیدگاه جدید